امیر جونمامیر جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
آدینا جونمآدینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

شاهزاده و پرنسسم

5 ماهگی...

سلاااااام به همه ی دوستای خوبم...ایشالا طاعتتون قبول باشه و برکات این ماه شامل زندگی هاتون شده باشه... این ماه خیییلی خوش گذشت چون بیشتر از همیشه با فندق های خاله بودم و حسابی از وجودشون لذت بردم.. عید هم فندق های خاله خونمون بودن و خیییییلی خوش گذشت با وجود توی وروجک و داداش شیرین زبونت..و البته مامانی گلتون.. راستی تولد امیرجونمم بخاطر ماه رمضون و عید و تعطیلی موکول شد به هفته ی دیگه,که ایشالا وقتی براش تولد گرفتیم عکساشو میزارم..البته به خودش اصلا نگفتیم تولدشه که ناراحت نشه دیر میگیریم تولدشو...فدات بشم خاله,ببخشید گولت زدیم فقط این عکس تبریک نی نی وبلاگ که شب تولدت خودم از روش عکس گرقتمو میزارم برات میزارم تا بعد..بازم تو...
30 تير 1394
1766 10 13 ادامه مطلب

ادی جون تو مسابقه عکاسی شرکت کرده..

سلام دوستای خوبم.. ادی جون تو مسابقه عکاسی شرکت کرده و فعلا جزو 5نفر اول هست..یه خواهش داشتم از همه ی دوستای مهربونی که اینستاگرام دارن میخوام که برن تو  پیجtehran.model و دوبار روی عکس ادینا کلیک کنن و لایکش کنن تا دخترکمون رای بیاره و اول بشه..مرررررسی... لطف میکنید اگه همراهی کنید... پیشاپیش ممنون از همه دوستایی که کمک میکنن..
24 تير 1394

تولدت مبارک بهترینم...

و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آفرینش... و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن... و چه اندازه شیرین است امروز، روز میلادت، روزی که تو آغاز شدی....                                                            *********************لمس بودنت مبارک نازنینم*************************   امیرم، پسرکه،سراسر مهربونی و عشق، تو با وجودت نه تنها بزرگترین نقطه ی پیونده ،عشق  بابایی و مامان جونت شدی، نه تنها شدی امیده مامانی واسه ادامه ی زندگی، نه تنها شدی دلخوشی مامانیت واسه بودن ، ن...
24 تير 1394

4 ماهگی...

سلااام... خاله مهتاب باز اومد با یه سری عکس از وروجک های خوشمزه ی خاله... اول از همه میریم سراغ 4 ماهگی نفس خاله...که این نیم تنه و دامن و هدم خودم برات دوختم عزیزدلم..چقدرم بهت میاد نفسکممممم..             این ست لباس و هد رو هم خاله مرضیه برات دوخته عزیزدلم///خییییلی بهت میاد نفس خاله..مااااه بودی,ماااااه تر شدی عشقمممم...مرسییی خاله مرضیه...       حالا از مرد کوچکمون بگم...امیر بی دندوووووون...افتاد تو قندون... پسر قشنگ خاله ,دندونش در اخرین روزهای ورود به 7 سالگی افتاد..و مامانیش تعریف کرد برام که وقتی امیر خودشو بی...
16 تير 1394
1223 12 17 ادامه مطلب
1